دیاگرام در معماری

اندیشیدن به فضاي معماري، مستقل از ابزار طراحي آن نمیباشد. به این معنا که هر ايده و تفکري در حوزه معماري احتیاج به ابزارها و شرايطي دارد تا بتواند نمود عيني پيدا کند و هم‌چنين قابل درک براي سايرين شود. در اين ميان دياگرام (زباني ترسيمي براي نمايش نحوه درست سازماندهي فکر) به عنوان زيرشاخه‌اي از تفکر گرافيکي، داراي اهميت خاصی میباشد. ديگرام بياني‌ است از سازماندهي فضايي، ارتباطي، فرمي و … که به‌طور هم‌زمان مجموعه‌اي از اطلاعات را که نمايشگر تفکر در مورد آن میباشد، بر روي کاغذ به نمايش مي‌گذارند…

……………………………………………………………………………………

تاريخچه دياگرام در معماري

مطابق يافته‌هاي تاريخي، ويتکار در دهه پس از ميلاد مسيح، از دياگرام‌هاي هندسي براي توضيح معماري دوره رنسانس استفاده مي‌کرده است. دياگرام عملکردي اولين بار در دهه دوم قرن بيستم به وسیله ی عملکردگرايان آلماني، به خصوص گروپيوس مورد استفاده قرار گرفت. ساختمان مدرسه باهاوس اثر گروپيوس نمونه‌اي از استفاده از اين نوع دياگرام میباشد.پلان هايي که داراي دياگرام مناسب باشند و مسير هاي دسترسي به فضا های درست و راحت و مطابق رعايت ضوابط باشد جزو کامل ترين پلان ها به حساب می ایند.

تعريف دياگرام

به‌ گفته ی ديگر دياگرام، آن‌چه را که در تفکر گرافيکي صورت گرفته است به‌ صورت سازماندهي شده و هم‌زمان، بر روي کاغذ به نمایش میگذارد. زبان گرافيکي و زبان نوشتاري هر دو در پي بيان ايده و تفکر میباشند. اما تفاوت عمده ميان زبان گرافيکي (دياگرام و اسکيس) و زبان نوشتاري (که با حروف نوشتاري صورت مي‌گيرد) وجود دارد اين است که در زبان نوشتاري، نماد منحصر به کلمات میباشد. در حالي‌که در زبان گرافيکي، نماد اعم از تصاوير، نشانه‌ها، نماد، اعداد، علائم و … است. تفاوت ديگر اين دو زبان در اين است که زبان نوشتاري بسيار سريع تر و صريح است در آن نوعي سلسله مراتب، تقدم و تأخر ادراکي وجود دارد ولي در زبان گرافيکي، نمادها و ارتباطشان به‌طور موازي و هم‌زمان تصوير، بررسي و تحليل مي‌گردد.

رابرت مک کيم در کتاب تجاربي از تفکر بصري براي تفکر گرافيکي به عنوان تفکر بيروني نسبت به تفکر دروني چند مزيت را یاد مي‌کند:

  • درگير کردن مستقيم احساس انسان
  • دستکاري در يک ساختار واقعي و اجازه‌ي بروز حوادث شاد و غيرمترقبه
  • به کاربردن تفکر در حوزه‌ي حس بينايي، لامسه و حرکت به‌عنوان خلق حسي از حضور ذهن، واقعيت و عمل
  • زمينه‌سازي براي بروز ماهيت يک موضوع به روشني يک فرم مرئي براي بررسي تحليلي و انتقادي آن

 هر مفهومي براي خروج از زبان کنوني اش و بيان در يک نوع زبان ديگر، مثلا زبان نوشتاري به زبان برنامه نويسي يا زبان گفتاري به زبان تصويري، احتیاج به رمزگان ویژه خود دارد که داده‌ها را از راه آن رمزگان به زبان جديد و از زبان جديد به ذهن مخاطب انتقال میدهد.

دياگرام هاي معماري تشکیل شده است از نشانه هايي که مفاهيم گوناون در قالب آن ها و از طريق رمزگان بصري به زبان بصري تبديل شده اند. اين نشانه ها اگرچه مي‌ توانند در دياگرام‌هايي در بخش مفاهيم(کانسپت)، عملکرد(کاربردي)، برنامه‌ريزي، ايده‌ها و جداسازی فضايي و پروسه طراحي به کار روند، ولي در واقع  رمزگاني فني میباشند، حتي آن‌هايي که قصد رساندن مفاهيم حسي و هنري کار را دارند. چرا که باز هم قصد انتقال پيام‌هايي را دارند که بازه‌ي طيف تاويل‌هاي مخاطبان اندک و محدود به پيام خاص مورد نظر طراح است. اين گونه اين نشانه‌ها، نشانه‌هاي بشدت تصريحي هستند و بيش تر به علائم خاص شبیه هستند تا نشانه هاي تلويحي که برداشت مخاطبان بسيار متنوع است.

دياگرام‌هاي معماري چه در حين طراحي و براي رساندن مفاهيم به گروه همکار طراحي يا کارفرما، چه پس از طراحي براي بيان اجزاي گوناگون طرح و به گونه تجزيه کشیده میشوند، يک زبان تصويري انتقال سريع مفاهيم میباشند. دياگرام‌ها در يک تعريف کلي، طرح ترسيمي و گرافيکي براي نشان دادن رابطه ي اجزاي يک کل واحد و توضيح چگونگي کارکردن هر چيزي است. واژگان براي توضيح کارکرد و رابطه اجزاي يک کل واحد کافي نمیباشند، به اين دليل که در بسياري مواقع احتیاج به جانمايي فضايي اجزاي آن کل واحد و تصور موقعيت هر کدام از لحاظ مکاني است. براي مثال جانمايي قطعات يک ماشين در کنار هم و ارتباطشان با هم که توسط خطوط و علائم نشان داده مي شود. اين موضوع در زمينه‌هاي ديگر نيز صدق مي‌کند. در معماري که زمينه‌اي است که تصور فضايي روابط قسمت های مختلف در آن و بازنمايي گرافيکي‌شان اهميت دارد، بطور خاصی متمايز مي‌گردد.

طرح‌ها و ترسيمات در دياگرام‌ها براي بيان يک موضوع به خصوص از يک واقعيت موجود يا در حال بوجود آمدن هستند، اين طرح ها و ترسيمات براي اين بيان ساده و انتزاعي مي شوند. آن ها همچنين براي توضيح يکي از ويژگي‌هاي آن واقعيت هستند. چرا که اگر قرار بر توضيح و توصيف خود و کل آن واقعيت باشد، روبه رو شدن و ديدن خود آن لازم مي‌آمد. يا اينکه اصلا هنوز آن(شي، اثر هنري، ساختمان و…) بوجود نيامده يا طراحي نشده است که بتوان مرجع دريافت اطلاعات باشد همه نشانه‌ها به اين شکل هستند.

زبان(الفبا و واژگان)، نشانه‌هايي هستند که به چيزي غیر از خودشان اشاره مي‌کنند و دلالت دارند. نشانه زبان شناختي، از انتزاعي ترين و ذهني ترين نوع نشانه ها میباشد.دياگرام‌هاي معماري نيز ترکيب و مجموعه نشانه‌هايگوناگونی هستند. طبق تعريف دانيل چندلر در کتاب مباني‌نشانه‌شناسي، هر چيزي که به عنوان دلالت گر، ارجاع‌دهنده يا اشاره‌گر به چيزي غير از خودش تلقي  شود مي‌تواند نشانه باشد. در دياگرام هاي معماري با ترکيبي از اشکال، خطوط، علامت ها، هاشور ها، رنگ هايي روبرو هستيم که همه دلالت بر واقعيتي جز خودشان داردند. چرا که با دلالت بر آن واقعيت‌ها، براي ايجاد گفتگوي بصري آمده‌اند. اين واقعيت ها مفهوم، رابطه‌ي اجزاء، کارکرد و شکل و فرم معماري مي‌تواند باشد.

دو دليل اينکه واژگان براي توضيحات و توصيفاتي که قصد انتقال آن‌ها به مخاطب وجود دارد، کفايت نمي کنند گفته شده؛ انتزاعي بودن کلمات و عدم تصوير فضايي که دياگرام ها ارائه مي دهند.

سوسور، از بنيانگذاران نشانه شناسي مي گويد نشانه زبانشناختي حاصل ارتباط دو قسمت است. تصوير صوتي يا جوهرمادي آن که دال است. مفهوم که بر آن دلالت دارد. ( مدلول )نکات با اهميت در دياگرام‌هاي معماري از ديدگاه نشانه‌شناسي، استفاده از اجزاء گوناگون و متنوع نشانه‌ها، همسازگي يا همنشيني نشانه‌ها و روال‌هاي دلالتي نظام‌مند در آن‌ها میباشد.

دیاگرام در معماری