راز جاودانگی آثار معماری

واژه شناسی:

در این بحث مظور از تداوم یک اثر ماندگار و جاودان ان است که در طول زمان و یا بنا به گفته الکساندر بی زمان بودن اثر میاشد.پیش از پرداختن به این بحث ,باید توجه کرد که درک واژه جاودان و ماندگار و جایگاه ان در معماری و نیز مقایسه ان با واژه هایی که امروز خواسته یا نا خواسته به نادرست برابر ان به کار می رود ادامه مسیر را هموار تر می سازد.

……………………………………………………………………………………

ماندگاری:

ماندگار یعنی ماندنی ,یعنی انچه که بتواند باقی بماند و ادامه یابد.به قول لینچ ماندگاری عبارت است از میزان مقاومت عناصر یک شهر در مقابل فرسودگی و زوال و دارا بودن توانایی فعالیت در طول یک دوره طولانی .

جاودان:

به نظر میرسد واژه ی ماندگاری بیشتر بر جنبه فیزیکی اثر و مقاومت کالبدی ان در مقابل فرسایش ناشی از گذر زمان و عوامل گوناگون دلالت دارد در حالی که واژه ی جاویدان علاوه بر مانایی,سخن از نوعی حیات و اثر بخشی و جذابیت دارد .اگرچه کالبد بسیاری از اثار ماندگار معماری همچنان باقی مانده است ؛ولی از انجا که حیات ندارند و برای مردم فرهنگ سازی و حیات بخشی نمیکنند,جاودانگی نارند و در عین ماندگاری بی جان اند.

طبقه بندی دیدگاه های ارائه شده در مورد تداوم یک اثر:

معماری چیزی را ماندگار و ستایش میکند.بنابراین جایی که چیزی برای ستایش شدن وجود ندارد,معماری هم نمی تواند وجود داشته باشد.

پدیده های ماندگار در طی زمان می مانند و بار میگیرند و به بخشی از خاطرات جمعی مبدل می شوند.به این صورت توجه به ماندگار ها در طراحی فضا سبب افزایش حس تعلق به فضا می شود,در این حالت فضا از زمان دیگری غیر از زمان حال برخوردار میباشد.ماندگاری,بیان نوعی تداوم تاریخی و به دنبال ان تداوم فرهنگی میباشد.پدیده جاودان,یک پدیده ی کامل شده  است و تمامیت دارد و چون توانسته  در طول زمان علاوه بر همه تحولات پیرامون بماند,در تحلیل ها و بررسی ها حکم مرجع را دارد و در هر دوره از دیدگاه های گوناگون قابل بررسی و استناد می شود.

اثار باقی مانده معماری

جاودانه شدن یک پدیده ,علاوه بر خصوصیاتش,نحوه بر خورد با ان در دوره های بعدی و همچنین شرایط پیرامون ان موثر واقع میشود.به همین دلیل زمانی که میگوییم مثلا یک خانه و یا یک موسیقی روح دارد ,یعنی از قوه جاذبه ی حقیقی و درنتیجه از خاصیت اثر گذاری مطلوب بهره مند است.باید از خودمان سوال کنیم چرا یک مسجد در اصفهان و یا یک مقبره در کرمان و یک مجسمه یا نقاشی از میکل انژ اثر عمیقی دارد؟روشن است باید به دنبال عامل این جاذبه باشیم و از خود سوال کنیم چرا اثار به ظاهر زیبا جاذبه و روح ندارد؟ این مسئله نیاز  یک بررسی متفکرانه ,دقیق و همه جانبه را می طلبد.نهایتا علاوه بر انکه در واقعیت نمیتوان معنا,کرد و کالبد یک پدیده را از هم جداساخت,ماندگاری در هر سه انها قابل بررسی میباشد.

اما هدف این بحث,بررسی عناصر و اجزای فیزیکی و یا ارائه دستورالعمل های کالبدی برای مانایی یک اثر نمی باشد؛بلکه این بررسی و ارزیابی دیدگاه ها و تعاریف گوناگون معماران و فیلسوفان در طی تاریخ در حوزه رموز جاودانگی یک اثر و رابطه ان با خواست و پسند مخاطب است تا با بدست اوردن جوهره و نقاط مثبت هر یک از دیدگاه های ذکر شده بتواند به اصول جامع و فراگیر در فرایند خلق اثار نایل شود.

لذا با این دیدگاه میتوان رویکرد های موجود در این حوزه را در سه دسته کلی دسته بندی کرد:

  • شرط جاودانگی؛وجود ایده خاص و منحصر به فرد طبق نظر خواص و جامعه آکادمیک(معمارمحور,هنر پیشینی)
  • شرط جاودانگی؛توجه به ایده های مردمی و نظر عوام (مردم محور,هنر پسینی)
  • دیدگاه فراگیر(توجه به هر دو بعد یا به تعبیری ساحتی فراتر و جامع تر,هنر جامع)

 لازم به ذکر میباشد که در هر یک از دید گاه های بالا پژوهش هایی منفرد صورت گرفته ,اما دسته بندی انها در کنار هم و به ویژه بررسی رویکرد های گوناگون فراگیر,جمع بندبی انها و ارائه یک نظر پایانی,به نظر میرسد کمتر شکل گرفته و این پژوهش تلاش دارد تا مبادی ان را اغاز کند.

   

شرط جاودانگی وجود ایده خاص و منحصر به فرد (توجه به نظر خاص و جامعه اکادمبک):

تبیین:

این گرایش زیر نفوذ ستاره ها و افراد پیشرو معماری و مرکز های ویژه ی تحقیقاتی و دانشگاهی در تعامل با تریبونها,مجلات و سایر رسانه های حرفه ای صورت گرفته است.در این گرایش ,معماری با چشم اندازی مجرد از مسائل ملموس انسانی,اجتماعی,اقتصادی و سایر ملزومات حیات واقعی جوامع تفسیر میشود.

واژه معماری برای معماران را میتوان صاحبان این دیدگاه را طلقی کرد.زمانی دانشنامه معتبر لاروس معماران را (خیاطان جامعه)تعریف کرده بود؛اما بدین تعبیر,معماران درست مثل دوزندگانی هستند که قبارا برازنده تن خود می دوزند.

وجه اخلاقی این گرایش قابل به دادن ازادی عمل هر چه بیشتر به معمار و امکان ابراز خلاقیت فردی او تا حد ممکن میباشد.این امر از یک جهت,مارا با دنیایی گسترده از ایده ها و تصورات نو روبرو می کند و از جهت دیگر ,خطر بالقوه دور شدن هر چه بیشتر معمار از زندگی و از مخاطب را به خصوص در جوامع سنتی تر,به همراه دارد.به این ترتیب کم کم نقش ایده و فکر نو,فارغ از ساخته شدن (یا نشدن),واجد ارزش بیشتری می گردد,ضمن اینکه حتی ساخته شدن ان نیز در جهت تبلور ایده های معمار است و رابطه با مخاطب از طریق بستر فکری و فرهنگی امکان دارد.

با توجه به موارد ذکر شده صاحبان این دیدگاه را میتوان معماران پیشرو به حساب اورد که به مخالفت با حرف و سبک زمانه خود برخواسته وحرفی تازه زده اند اثار این دسته بیشتر شامل ان گروه از اثار معماری میشود که در ابتدای شکل گیری هر سبک معماری به وجود امده اند.

از خصوصیات معماری ابن گروه میتوان به معماری محور بودن نادیده گرفتن انسان به عنوان مخاطب نو بودن و.. اشاره کرد.این اثار بیشتر از انکه برای تامین و رفع نیازی از انسان ایجاد شده باشد.در پی مطرح کردن خود و سازنده خود است چنانچه دکتر حجت در تعریف این اوضاع مینویسد:

معماری برای معمار پیشین تکلیفی بود از برای خدمت به خدا و خلق خدا و معماری برای معمار امروز تکلفی است از برای معروفیت و خود نمایی.

اثار باقی مانده معماری