از ایده تا کانسپت

چکیده:

در این پژوهش به جایگاه(ایده)و(کانسپت)در معماری وچگونگی تبدبل اندیشه و خیال بر اساس متن به فضای معماری ,پرداخته میشود.

……………………………………………………………………………………

روش پژوهش در این تحقیق به صورت تحلیل محتوا با تکیه بر نشانه شناسی لایه ای و تحلیل سه گانه پانوفسکی در همه ی لایه های هم نشین میباشد.فرایند حاصل از این تحقیق به این نتیجه دست می یابد که ایده ,تفکر اولیه و غالب پروژه بوده و راهبرد برخورد با ان است به گونه ای که کانسپت به معنا دار کردن ایده و تحقیق پذیری ان می پردازد و به نوعی روش به حساب می اید . ایده پس از عبور از متن,زیبا شناسی,نشانه شناسی,زبانشناسی ,فلسفه و روانشناسی به کانسپت های گوناگون می رسد.سپس در فرایندی پیچیده,مسیر خود را از اشراق شروع کرده و در سلسله مراتبی ویژه انرا به حکمت ,علم و دانش ,تقلیل داده و به فرم تبدیل میکند.

ایده:

ایده به معنی دیدن و موجود مرئی میباشد که هر دو معنا در کلمه ی فارسی (دیدار )بیان شده است .

ایده را اولین بار افلاطون وارد فلسفه کرد .موارد کاربرد ایده در ارای افلاطون به شرح زیر میباشد:

  • متعلقات عقل میباشند در مقابل متعلقات ادراک حسی
  • انها موجوداتی هستند که واقعی میباشند,در برابر متعلقات متغیر ادراکی(حس) که در حالت صیرورت می باشند.
  • انها ازلی و ابدی میباشند,در مقابل عالم موجودات متغیر که فنا پذیرند.

افلاطون eidos را به معنای چیزی که هستی جاویدان دارد و قابل دیدن میباشد به کار برده است.ایده به طور کامل در زمان هومر به معنای انچه دیده میشود و گاهی به معنای پدیدار و نمودار به کار می رفه است. افلاطون مفهوم حقیقت و معرفت را با تکیه بر نظریه ایدوس تاویل نمود و ان را اساس دریافت خود از حقیقت دانست. در ارای ارسطو ایده به شکل morphe یونانی ,forma لاتین ؛(صورت)به کار میرفته است.

species(نوع),ترجمه لاتینی واژه یونانی eidos است.

از ایده تا کانسپت

در قرون وسطی ,توماس آکوئیناس اذعان داشت که کلمه ایده به معنی شکل یا صورت خاص تصور شده وفاعلی است که قصد دارد اثری خارجی را در شکل هیات ان صورت ایجاد کند.در جای دیگر گوکلینوس :به طور کلی ایده صورت یا الگویی است که کارگر برای درست کردن طراحی که ریخته است در نظر دارد.

ایده عبارت است از علت صنعت معماری,یعنی اینکه باعثمیشود اثری در ذهن هنرمند ساخته شود.

ایده در قرن شانزدهم وارد زبان انگلیسی و فرانسه شد,با این موردکه دو جزء اصلی در معنایش وجود داشت؛یکی مثال یا الگو و دیگری تصور یا فکری در ذهن.براید کارت غالبا ایده همان صورت و تصور شی بوده ولی او معنای ایده را بسط داد و اشیا تصور ناپذیر را نیز جزءان قرار داد.هابز در جواب دکارت نوشت:وقتی که من انسانی می اندیشم,ایده یا صورتی مرکب از رنگ و شکل را نزد خود تصور میکنم.اما در مورد خدا که ما ایده یا صورتی از ان نداریم,هابز در اصل به وجه اشیاءتصویر ناپذیر ایده دکارت ایراد گرفت.

هابز میگوید:(بعضی از اندیشه های من مثل تصاویر هستند و درست همین ها شایسته نام ایده هستند مثلا:وقتی مردی را به نظر می اورم یا اینکه دیواری,فرشته ای و یا حتی خدا را در نظر می اورم .برخی دیگر شکل دیگری دارند,مثل وقتی که به مردی می اندیشیم ,تصور یا تصویر ترکیب شده ای از رنگ و شکل او را به خود می دهیم.)در جای دیگر میگوید:(ولی بار ها گفته ام که ایده را برای همه ان چیزهایی که به وسیله ی ذهن مستقیما درک ممیشوند میپذیرم و این واژه را به کار میبرم.)

idee در ادبیات فارسی اسم مفرد نامیده میشود.در فرهنگ های فارسی,ایده,اندیشه,خیال,تصور ,وهم,فکر ,انگاره,عقیده است و ایده ال غایت تمنا,کمال مطلوب ,بزرگ امید,منتهای ارزو است.

از ایده تا کانسپت

ideeصفت خالی وهمی تصوری منتهای کمال که فقط در قوه تصور اشخاص است.

کانسپت:

پس از ایده کانسپت اغاز میشود و برای تحقق پذیری ایده فعالیت خود را شروع میکند.در این مرحله باید از ابزار های لازم استفاده گردد.conceptدر زبان فرانسه اسم مذکر است.در ادبیات فلسفی کانسپت مفهوم یا موضوعی است که فکر ان را درک کرده باشد.در لغت نامه رابرت فرانسه concept بیان کلی و مبهم از یک شیء,فهمیدن و اموزش فهمیدن است.

conceptiontualisme تئوریاست که بر اساس ان همه کانسپت ها همانند موتد ساخت یک شیء خیالی یا یک تفکر خیالی یا یک تفکر خیالی یا یک تفکر خیالی فرض شده اند وconcepteur به کسی گفته میشود و یا بهتر بگوبگویم کانسپتر ها کسانی هستند که به دنبال ایده میگردند و انها را (ایده هارا)قابل هضم میکنند کانسپت,مفهوم,موضوع درک شده ,تصور از پیش در ذهن که باید به تحقیق برسد و در زبان انگلیسی کانسپت به معنی مفهوم تلقی میشود.

کانت میگوید منظورم از ایده یک مفهوم (کانسپت)ضرورت خرد است کهچیز مناسبی نمی تواند در حواس بدو داده شود.در اینجا مشخص میشود که در کلمه کانسپت معنی کاملا متفاوت با ایده دارد.در ایده به (شدن)و یا (نشدن)و یااینکه به (بود)و یا (نبود)میپردازد.ولی کانسپت بیشتر به معنا دار کردن و یا مفهومی کردن ایده می پردازد.

در کانسپت تلاش برای واقعیت بخشیدن به ایده صورت میگیرد ,در حالی که در ایده فقط یک خواسته مطرح میگردد که ممکن است هیچ وقت هم این خواسته محقق نگردد.در معماری کار از یک ایده اغاز شده و سپس کانسپت ارائه میگردد و در نهایت طرح معماری ایجاد می گردد.عموما عدم حضور ایده در یک اثر معماری بیانگر بی هویتی ان اثر می باشد.

از ایده تا کانسپت